عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 384

1. قدم درنه اگر مردی درین کار

2. حجاب تو تویی از پیش بردار

3. اگر خواهی که مرد کار گردی

4. مکن بی حکم مردی عزم این کار

5. یقین دان کز دم این شیرمردان

6. شود چون شیر بیشه شیر دیوار

7. چو بازان جای خود کن ساعد شاه

8. مشو خرسند چون کرکس به مردار

9. دلیری شیرمردی باید این جا

10. که صد دریا درآشامد به یکبار

11. ز رعنایان نازک‌دل چه خیزد

12. که این جا پردلی باید جگرخوار

13. نه او را کفر دامن‌گیر و نه دین

14. نه او را نور دامن‌سوز و نه نار

15. دلا تا کی روی بر سر چو گردون

16. قراری گیر و دم درکش زمین‌وار

17. اگر خواهی که دریایی شوی تو

18. چو کوهی خویش را برجای می دار

19. کنون چون نقطه ساکن باش یکچند

20. که سرگردان بسی گشتی چو پرگار

21. اگر خواهی که در پیش افتی از خویش

22. سه کارت می‌بباید کرد ناچار

23. یکی آرام و دیگر صبر کردن

24. سیم دایم زبان بستن ز گفتار

25. اگر دستت دهد این هر سه حالت

26. علم بر هر دو عالم زن چو عطار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هیچ از لب و چشم تو قناعت نتوان کرد
* یارب چه نهادند در این شکر و بادام
شعر کامل
فروغی بسطامی
* نبیند چو تو نیز گردان سپهر
* به رزم و به بزم و به رای و به چهر
شعر کامل
فردوسی
* بر هر مژه خونی که مرا درتن بود
* چون دانهٔ نار بر سر سوزن بود
شعر کامل
انوری