عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 546

1. کجایی ساقیا می ده مدامم

2. که من از جان غلامت را غلامم

3. میم در ده تهی دستم چه داری

4. که از خون جگر پر گشت جامم

5. چه می‌خواهی ز جانم ای سمن بر

6. که من بی روی تو خسته روانم

7. چو بر جانم زدی شمشیر عشقت

8. تمامم کن که رندی ناتمامم

9. گهم زاهد همی خوانند و گه رند

10. من مسکین ندانم تا کدامم

11. ز ننگ من نگوید نام من کس

12. چو من مردم چه مرد ننگ و نامم

13. ز من چو شمع تا یک ذره باقی است

14. نخواهد بود جز آتش مقامم

15. مرا جز سوختن کاری دگر نیست

16. بیا تا خوش بسوزم زانکه خامم

17. دل عطار مرغی دانه چین است

18. دریغ افتد چنین مرغی به دامم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد
* دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
* و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید
شعر کامل
حافظ
* عندلیبان را غذای روح باشد بوی گل
* مرغ دشت است آن که عاشق بر جو و بر ارزنی ست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی