عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 745

1. گر کسی یابد درین کو خانه‌ای

2. هر دمش واجب بود شکرانه‌ای

3. هر که او بویی ندارد زین حدیث

4. هر بن مویش بود بتخانه‌ای

5. هر که در عقل لجوج خویش ماند

6. زین سخن خواند مرا دیوانه‌ای

7. هر که اینجا آشنای او نشد

8. باز ماند تا ابد بیگانه‌ای

9. گر چنین خوابت نبردی از غرور

10. این سخن نشنودیی افسانه‌ای

11. زن‌صفت را نیست با این راز کار

12. پر دلی می‌باید و مردانه‌ای

13. مرغ این اسرار را در حوصله

14. از دو عالم می‌بباید دانه‌ای

15. گر ازین مویی چو شانه ره بری

16. شاخ شاخ آید دلت چون شانه‌ای

17. گر برانند از دو عالم باک نیست

18. هست زین هر دو برون ویرانه‌ای

19. زان شرابی کان شراب عاشقانست

20. نیست در هر دو جهان پیمانه‌ای

21. گر جهان آتش بگیرد پیش و پس

22. نیستم آخر کم از پروانه‌ای

23. خویش بر آتش زنم پروانه‌وار

24. یا بسوزم یا شوم فرزانه‌ای

25. شمع جمعم من که هر دم غیب پاک

26. می‌دهد عطار را پروانه‌ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شبی چون شبه روی شسته بقیر
* نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر
شعر کامل
فردوسی
* من گریان چه کنم زآن مژه و غمزه حذر
* چه یکی نیزه چه صد چون بگذشت آب از سر
شعر کامل
کمال خجندی
* دم گرمم به تو افسرده درون در نگرفت
* زاهد از حق مگذر، سردتر از کافوری
شعر کامل
حزین لاهیجی