عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 98

1. بی تو از صد شادیم یک غم به است

2. با تو یک زخمم ز صد مرهم به است

3. گر ز مشرق تا به مغرب دعوت است

4. چون نمی‌بینم تو را ماتم به است

5. از میان جان ز سوز عشق تو

6. گر کنم آهی ز دو عالم به است

7. می‌نگویم از بتر بودن سخن

8. می چه پرسی حال من هر دم به است

9. گرمی می‌باید و عشقت مدام

10. زانکه نفت عشق تو از نم به است

11. هست آب چشم کروبی بسی

12. آتش جان بنی آدم به است

13. چون بشست افتاد دست آویز را

14. زلف تو پر حلقه و پر خم به است

15. چون تویی محرم مرا در هر دو کون

16. خلق عالم جمله نامحرم به است

17. شادی وصلت چو بر بالای توست

18. پس نصیب خلق مشتی غم به است

19. توسن عشق تو رام توست و بس

20. زانکه رخش تند را رستم به است

21. رنگ بسیار است در عالم ولیک

22. بر رکوی عیسی مریم به است

23. پشه‌ای را دیده‌ای هرگز که گفت

24. همنشینم گنبد اعظم به است

25. نی که تو سلطانی و ما گلخنی

26. عز تو با ذل ما بر هم به است

27. چون فرید از ناله همچون چنگ شد

28. هر رگ او همچو زیر و بم به است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نقش لب تو از شکر و پسته بسته‌اند
* زلف و رخت ز نسترن و لاله رسته‌اند
شعر کامل
اوحدی
* کافی است بهر سوختنم یک نگاه گرم
* آتش به جانم از سخن آتشین مزن
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر خم زلف تو یک جمع پریشان دارد
* وه که این سلسله صد سلسله جنبان دارد
شعر کامل
فروغی بسطامی