عطار_الهی نامهبخش یازدهم (فهرست)

شمارهٔ 3-(1) حکایت آن مرد که در بادیه تجرید می‬کرد

1. بزرگی بود از اصحاب توحید

2. که شد در بادیه عمری بتجرید

3. نه با خود دلو و ابریق و رسن داشت

4. نه آب و زادِ ره با خویشتن داشت

5. بآخر در ره آمد چون غریبان

6. نهاده پارهٔ نان در گریبان

7. گهی بوئیدی آن نان گه گرفتی

8. گهی چون عاجزان لختی بخفتی

9. یکی گفتش که چون بودت چنین زیست

10. چنین بیچاره چون گشتی سبب چیست

11. ببوی پارهٔ نان هر زمان تو

12. چنین چون گشتی آخر آنچنان تو

13. چنین گفت او کزان شیوه بدردم

14. کفارت می‌کنم آنرا که کردم

15. که چون تجریدِ من پندار بودست

16. غرور و غفلتم بسیار بودست

17. ز من آن جمله دعوی بود دعوی

18. کنون چون ذرّهٔ در تافت معنی

19. مرا داد از غرور خویش توبه

20. کنون هر ساعت افزون بیش توبه

21. برون حق بچیزی زنده بودن

22. کجا باشد دلیل بنده بودن

23. به چیزی دونِ حق گر زنده باشی

24. بقطع آن چیز را تو بنده باشی

25. بموئی گر ترا پیوند باشد

26. هنوزت قدرِ موئی بند باشد

27. تو می‌باید که کُل برخیزی از پیش

28. بهر دم می در افزائی تو در خویش

29. چو می‌دانی که ناکامست مرگت

30. چرا نبوَد بمرگ خویش برگت

31. نهٔ سر سبزتر از برگ، برخیز

32. بلرز وزرد شو وزهم فرو ریز

33. بدین دَر گر بخواهی اوفتادن

34. سرافرازیت ازین خواهد گشادن

35. بدین دَر گر بیفتی چون خرابی

36. چنان خیزی که گردی آفتابی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد
* شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد
شعر کامل
حافظ
* ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال
* مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
شعر کامل
حافظ
* چنینست کردار چرخ بلند
* به دستی کلاه و به دیگر کمند
شعر کامل
فردوسی