عطار_الهی نامهبخش پانزدهم (فهرست)

شمارهٔ 12-(10) حکایت سنجر که پیش رکن الدین اکّاف رفت

1. مگر شد سنجر پاکیزه اوصاف

2. بخلوة پیشِ رکن الدینِ اکّاف

3. زبان بگشاد شیخ و گفت آنگاه

4. کزین شاهی نیاید ننگت ای شاه؟

5. که هرگز پیر زالی پُر نیازی

6. نسازد خویشتن را پی پیازی

7. که تا زان پی پیاز آن زن زال

8. بنستانی تو چیزی در همه حال

9. شهش گفتا که شیخا من ندانم

10. که چون از پی پیازی می‌ستانم

11. چنین گفت او که زالی ناتوانی

12. بخون دل بریسید ریسمانی

13. چو بفروشد باندک سیم ای شاه

14. خرد پیه و پیاز و هیزم آنگاه

15. هم از بازار ترّه می‌ستانی

16. هم از هیزم هم پِی، می ندانی؟

17. ز یک یک بُز مواشی می‌بخواهی

18. گدائی بِه بسی زین پادشاهی

19. شه آفاق نقد خویشتن یافت

20. ز کوة از پی پیاز پیرزن یافت

21. دل سنجر ازان تشویر خون شد

22. ببخشید از سر ناز و برون شد

23. گدا در راهِ او چون پادشاهست

24. شه دنیا گدای خاک راهست

25. گدای راهِ او با هیچ در دست

26. بدان ماند که در دستش همه هست

27. شهی کورا هزاران گنج کم نیست

28. بدان ماند که نقدش یک درم نیست

29. درین ره سیم و زر حرمت ندارد

30. که حرمت جز قوی همّت ندارد

31. برای یک درم درمانده باشد

32. ولی دست ازجهان افشانده باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان
* نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* از درون خستگان اندیشه کن
* وز دعای مردم پرهیزگار
شعر کامل
سعدی
* دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
* تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
شعر کامل
حافظ