عطار_الهی نامهبخش هفدهم (فهرست)

شمارهٔ 6-(4) حکایت جواب آن شوریده حال در کار جهان

1. یکی پرسید آن شوریده جان را

2. که چون می‌بینی این کار جهان را

3. چنین گفت این جهان پُر غم و رنج

4. بعینه آیدم چون نطعِ شطرنج

5. گهی آرایشی بیند بصف در

6. گهی بر هم زنندش چون دو صفدر

7. یکی را می‌برند از خانهٔ خویش

8. دگر را می‌نهند آن خانه در پیش

9. گهی بر شه درآیند از حوالی

10. بصد زاری کنندش خانه خالی

11. چنین پیوسته تا آنگه که دانند

12. که این نطع مزخرف برفشانند

13. چنان لهو و لعب کردست مغرور

14. شدی مشغولِ مال و ملک و منشور

15. تو شهبازی، گشاده کن پر و بال

16. بپر زین دامگاه لعب اطفال


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
* کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* هر غمی را فرجی هست ولیکن ترسم
* پیش از آنم بکشد زهر که تریاق آید
شعر کامل
سعدی
* حدیث عشق نداند کسی که در همه عمر
* به سر نکوفته باشد در سرایی را
شعر کامل
سعدی