عطار_الهی نامهبخش ششم (فهرست)

شمارهٔ 7-(5) حکایت حسین منصور حلاج بر سر دار

1. چو ببریدند ناگه بر سر دار

2. سر دو دست حلاج آن چنان زار

3. بدان خونی که از دستش بپالود

4. همه روی و همه ساعد بیالود

5. پس او گفت آنکه سر عشق بشناخت

6. نمازش را بخون باید وضو ساخت

7. بدو گفتند ای شوریده ایام

8. چراکردی بخون آلوده اندام

9. که گر از خون وضوی آن بسازی

10. بود عین نمازت نانمازی

11. چو مردان پای نه در کوی معشوق

12. مترس از نام و ننگ هیچ مخلوق

13. که هر دل کو بقیومست قایم

14. نترسد ذرّهٔ از لؤم لایم

15. بیا مردانه در کار خدا باش

16. کم اغیار گیر و کار را باش

17. چو گردون گرد عالم چند گردی

18. ز خود کامی فراتر شو بمردی

19. که گر عشقت چین نامرد گیرد

20. ز خجلت بند بندت درد گیرد

21. بسا شیران که صاحب زور بودند

22. بزور عشق در چون مور بودند

23. تو کز موری کمی در زور و مقدار

24. به پیش عشق چون آئی پدیدار؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هزار گونه ادب جان ز عشق آموزد
* که آن ادب نتوان یافتن ز مکتب‌ها
شعر کامل
مولوی
* گر چشم سیه مست تو تحریک نمی‌کرد
* آب مژه بیدار نمی‌ساخت ز خوابم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
* در نظر قدر با کمال محمد
شعر کامل
سعدی