عطار_منطق‌الطیرعذر آوردن مرغان (فهرست)

شمارهٔ 32-سوگواری مردی که بی‌قرار و پند بیدلی به او

1. از پس تابوت می‌شد سوگوار

2. بی‌قراری، وانگهی می‌گفت زار

3. کای جهان نادیدهٔ من چون شدی

4. هیچ نادیده جهان بیرون شدی

5. بی‌دلی چون آن شنید و کار دید

6. گفت صد باره جهان انگار دید

7. گر جهان با خویش خواهی برد تو

8. هم جهان نادیده خواهی مرد تو

9. تا که تو نظارهٔ عالم کنی

10. عمر شد کی درد را مرهم کنی

11. تا نپردازی تو از نفس خسیس

12. در نجاست گم شد این جان نفیس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شقایق سنگ را بتخانه کرده
* صبا جعد چمن را شانه کرده
شعر کامل
نظامی
* ای مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها
* وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها
شعر کامل
سعدی
* جای در بستان سرای عشق می‌باید مرا
* عندلیبم از چه در ماتم سرا افتاده ام
شعر کامل
رهی معیری