عطار_منطق‌الطیرعذر آوردن مرغان (فهرست)

شمارهٔ 79-شیخی که از سگی پلید دامن در نچید

1. در بر شیخی سگی می‌شد پلید

2. شیخ از آن سگ هیچ دامن در نچید

3. سایلی گفت ای بزرگ پاک باز

4. چون نکردی زین سگ آخر احتراز

5. گفت این سگ ظاهری دارد پلید

6. هست آن در باطن من ناپدید

7. آنچ او را هست بر ظاهر عیان

8. این دگر را هست در باطن نهان

9. چون درون من چو بیرون سگست

10. چون گریزم زو که با من هم تگ است

11. ور پلیدی درون اندکیست

12. صد نجس بیشی که این قله یکیست

13. گرچه اندک حیرت آمد بند راه

14. چه به کوهی بازمانی چه به کاه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خود را چو برگ کاه سبک کن ز هر چه هست
* آنگه کمند جاذبه کهربا ببین
شعر کامل
صائب تبریزی
* چشم دل باز کن که جان بینی
* آنچه نادیدنی است آن بینی
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* ثابت و سیاره گردون من اشک است و داغ
* آه سردی کز جگر برخاست مهتاب من است
شعر کامل
صائب تبریزی