عطارمظهرالعجایب (فهرست)

شمارهٔ 39-و قال علیه السلام: «اللهم وال منوالاه و عاد من عاداه و انصر من نصره واخذل منخذله والعن علی من ظلمه»

1. چون پیمبر کرد این معنی ادا

2. دست خود برداشت از بهر دعا

3. گفت الهی دوستش رادوست گیر

4. دشمنانش را بزن بر سینه تیر

5. یا الهی دشمنش را خار کن

6. منزل آن دوزخی در نار کن

7. هرکه او را یار باشد یار باش

8. هر که یارش نیست زو بیزار باش

9. هرکه بگذارد تو هم بگذاریش

10. هر که بر دارد تو هم برداریش

11. در ولایت چون علی را بر گماشت

12. دست او بگرفت و پیش خود بداشت

13. چون دو سر بودند اندر یک بدن

14. هر دو بنمودند از یک پیرهن

15. لحمک لحمی بیان کرد ازنخست

16. دمک دمی عیان کرد او درست

17. گفت یا اصحاب من مقبل شوید

18. در مبارک باد اویک دل شوید

19. جملگی خوشحال گشتند آن زمان

20. در مبارکباد بگشاده زبان

21. پس عمر برخاست گفتا یا علی

22. بر سر خلقان تو گردیدی ولی

23. هم بقول این شه آخر زمان

24. گشتی آخر تو امیر مؤمنان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نمی دانم چه خصمی با نوای بلبلان دارد
* که شبنم هر سحر در گوش گل سیماب می ریزد
شعر کامل
صائب تبریزی
* جای در بستان سرای عشق می‌باید مرا
* عندلیبم از چه در ماتم سرا افتاده ام
شعر کامل
رهی معیری
* سر پر ز شرم و بهایی مراست
* اگر بیگناهم رهایی مراست
شعر کامل
فردوسی