عطارمظهرالعجایب (فهرست)

شمارهٔ 40-بخ بخ لک یا اباالحسن اصبحت مولای و مولا کل مؤمن و مؤمنة

1. من ولای تو بجان کردم قبول

2. زانکه هستی این زمان نور رسول

3. چون عمر راند این معانی بر زبان

4. من ندارم از تو این معنی نهان

5. گفت بادت این مبارک بوالحسن

6. که شدی مولای جمله مرد و زن

7. چون عمر بوبکر هم اقرار کرد

8. روسیه شد هر که او انکار کرد

9. باطن ایمان ما را روح از اوست

10. باطن انسان همه مفتوح از اوست

11. ریخت پیغمبر بگوش جمله در

12. از محبت جملگی گشتند پر

13. هر که او اقرار کرد ایمان ببرد

14. هر که کرد انکار او خود جان نبرد

15. تو بغفلت عمر خود ضایع مکن

16. مشنو ازمنکر در این معنی سخن

17. زانکه انکار از خدا دورت کند

18. وز طریق مصطفی کورت کند

19. باولی اقرار ننمودن که چه

20. بر طریق کافران بودن که چه

21. پی نبردی خود براه راست تو

22. زانکه در معنی نداری هیچ بو

23. در دل دانا ز معنی گنج شد

24. در دل نادان معانی رنج شد

25. خلقها در رنج گنج‌اند اونهان

26. گنج دارم من بعین تو عیان

27. گنجها از گنج او آورده‌ام

28. واندر آن یک جوهری پرورده‌ام

29. من کلید آن ز مظهر ساختم

30. باب آن از مهر حیدر ساختم

31. هست شهرستان علم مصطفی

32. تو بمظهر کن در آخر التجا

33. گر نمی‌دانی تو شهر و باب را

34. باب، حیدر دان وشهرش مصطفی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر
* نزاع بر سر دنیی دون مکن درویش
شعر کامل
حافظ
* روشنی روز تویی شادی غم سوز تویی
* ماه شب افروز تویی ابر شکربار بیا
شعر کامل
مولوی
* کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ
* ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
شعر کامل
حافظ