عطار_مختارنامهباب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر (فهرست)

شمارهٔ 68

1. آن شد که دلم را غمِ جانانی بود

2. دل خون شد و یاوه گشت اگر جانی بود

3. هر دم که زدم ز عمر تاوانی بود

4. آن نیز فرو گذشت و درمانی بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عارف گوینده بگو تا که دعای تو کنم
* چونک خوش و مست شوم هر سحری وقت دعا
شعر کامل
مولوی
* سعدیا عمر گران مایه به پایان آمد
* همچنان قصه سودای تو را پایان نیست
شعر کامل
سعدی
* دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
* تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
شعر کامل
حافظ