لینک اشتراک گذاری
کپی شد
عطار_مختارنامهباب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
شمارهٔ 31 : جز غوّاصی هوس ندارم چکنم
شمارهٔ 32 : چون دل ز طلب در ره جانان استاد
شمارهٔ 33 : یک ذره چو آن حکم دگرگون نشود
شمارهٔ 34 : دیرست که دور آسمان میگردد
شمارهٔ 35 : از واقعهٔ روز پسین میترسم
شمارهٔ 36 : میترسم و بیقیاس میترسم من
شمارهٔ 37 : چون پنجه سال خویشتن را کُشتم
شمارهٔ 38 : چون روی به پنجاه و به شصت آوردیم
شمارهٔ 39 : گر هیچ ندیدم من و گر دیدم من
شمارهٔ 40 : دردا که جوانی ز بَرَم دور رسید
شمارهٔ 41 : شد عقل ز دست و سخت مضطر افتاد
شمارهٔ 42 : آن رفت که عیشِ این جهانی خوش بود
شمارهٔ 43 : تا کی به هوس چارهٔ بهبود کنیم
شمارهٔ 44 : دردا که ز خواب بس دل غافل ما
شمارهٔ 45 : افسوس که بی فایده فرسوده شدیم
شمارهٔ 46 : جان را خطرِ روزِ پسین بایددید
شمارهٔ 47 : تا در بُنِ بحر عشق غرقاب شدیم
شمارهٔ 48 : دردا که ز دُردی جهان مَست شدیم
شمارهٔ 49 : رفتیم و نبود هیچ کس محرم ما
شمارهٔ 50 : ای دل همه را بیازمودیم و شدیم
شمارهٔ 51 : گه دستخوشِ زمانه خواهیم شدن
شمارهٔ 52 : از آز و طمع بیخور و خفتیم همه
شمارهٔ 53 : هرگز ره دین براستی نسپردیم
شمارهٔ 54 : کو تن که ز پای در فتادست امروز
شمارهٔ 55 : از عمر گذشته عبرتی بیش نماند
شمارهٔ 56 : چون رفتن جان پاک آمد در پیش
شمارهٔ 57 : دل در سر درد شد به درمان نرسید
شمارهٔ 58 : هم کار ز دست رفت در بی کاری
شمارهٔ 59 : دردا که دلم را تن بَطّال بکشت
شمارهٔ 60 : افسوس که روزگارم از دست بشد

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند
* برو ای خواجه که عاشق نبود پندپذیر
شعر کامل
سعدی
* جهان چون بزاری برآید همی
* بدو نیک روزی سرآید همی
شعر کامل
فردوسی
* آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت
* غم نمی گردد جدا از جان مسکینم هنوز
شعر کامل
رهی معیری