عطار_مختارنامهباب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق (فهرست)

شمارهٔ 18

1. گفتم: «کس را روی تو و موی تو نیست

2. تیر مژه و کمان ابروی تو نیست»

3. چشمش به زبانِ حال گفتا: «از تیر

4. مگریز که این کمان به بازوی تو نیست»


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز رشک زلف سیاه توخورد چندان خون
* که نافه هم به جوانی سفید شد مویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* وه که دامن می‌کشد آن سرو ناز از من هنوز
* ریخت خونم را و دارد احتراز از من هنوز
شعر کامل
وحشی بافقی
* گر تو در سینهٔ سیمین دل سنگین داری
* من هم از دولت عشقت تن رویین دارم
شعر کامل
فروغی بسطامی