عطار_مختارنامهباب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد (فهرست)

شمارهٔ 43

1. با گل گفتم که داد بستان و برو

2. آب رخ خود خواه ز باران و برو

3. گل گفت که برمن ابر از آن میگرید

4. یعنی که بشوی دست از جان و برو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قیامتست سفر کردن از دیار حبیب
* مرا همیشه قضا را قیامتست نصیب
شعر کامل
سعدی
* تا خیال گریه کردم یار رفت
* این غزال از بوی خون رم می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* احتمال نیش کردن واجبست از بهر نوش
* حمل کوه بیستون بر یاد شیرین بار نیست
شعر کامل
سعدی