عطار_مصیبت نامهبخش بیست و هشتم (فهرست)

شمارهٔ 5-الحكایة و التمثیل

1. گفت روزی پادشاه عصر خویش

2. بر کنار بام شد بر قصر خویش

3. کودکی را دید زیبا و لطیف

4. مشت میزد سخت پیری را ضعیف

5. زیر قصر آمد وزو پرسید حال

6. کز چه او را میدهی این این گوشمال

7. گفت او را میبباید زد بسی

8. تا نیارد کرد این دعوی کسی

9. دعوی عشق منش میبوده است

10. پس سه روز و شب فرو آسوده است

11. نه طلب کرده مرا نه جسته باز

12. مانده در عشق این چنین آهسته باز

13. از همه عالم گزیدست او مرا

14. شد سه روز اکنون که دیدست او مرا

15. کرده اودعوی من از دیرگاه

16. زین بتر در عشق کی باشد گناه

17. شاه گفتا زین بتر باید زدن

18. هر دم از نوعی دگر باید زدن

19. صبر از معشوق عاشق چون کند

20. کی تواند کرد تا اکنون کند

21. هرکه بی معشوق میگیرد قرار

22. کی توان بر ضرب کردن اختصار

23. زان که هر کو نان این دیوان خورد

24. بس قفا کو در قفای آن خورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل به آن غمزۀ خون ریز کشد جامی را
* صید را چون اجل آید سوی صیّاد رود
شعر کامل
جامی
* ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت
* جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
شعر کامل
حافظ
* چو خواهی که پیدا کنی گفت‌وگوی
* بباید زدن سنگ را بر سبوی
شعر کامل
فردوسی