عطار_مصیبت نامهبخش سی و ششم (فهرست)

شمارهٔ 6-الحكایة و التمثیل

1. بود کشتی گیر برنائی چو ماه

2. سرکشان را سرنگون کردی براه

3. عاقبت از گردش لیل و نهار

4. شد ز یک مویش سپیدی آشکار

5. موی را بر کند و بر دستش نهاد

6. پس سرشک از چشم خون افشان گشاد

7. گفت در کشتی چو سرافراختم

8. سرکشان را سرنگون انداختم

9. ای عجب این موی سرافراختست

10. سرنگونم بر زمین انداختست

11. با همه مردان بکوشم وقت کار

12. نیستم در پیش موئی پایدار

13. ساختستم با بتر در صبح و شام

14. وز بتر بهتر همی جویم مدام

15. با بتر تا چند خواهی ساخت تو

16. در بتر بهتر چه خواهی باخت تو

17. بهترین چیزی که عمرست آن دراز

18. در بتر چیزی که دنیاست آن مباز

19. ای بیک جو بهر دنیا جان فروش

20. بوده یوسف را چنین ارزان فروش

21. چون تو یوسف را بجان نخریدهٔ

22. لاجرم او را بجان نگزیدهٔ

23. یوسف جان را کسی سلطان کند

24. کو خریداری او از جان کند

25. یوسف جانت عزیزست ای پسر

26. بهترت از وی چه چیزست ای پسر

27. قدر یوسف کور نتواند شناخت

28. جز دلی پر شور نتواند شناخت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع
* در میان آتش سوزنده جای خواب نیست
شعر کامل
رهی معیری
* ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد
* باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی
* ما کشتهٔ نفسیم و بس آوخ که برآید
* از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم
شعر کامل
سعدی