عطار_مصیبت نامهبخش سی و هفتم (فهرست)

شمارهٔ 11-الحكایة ‌و التمثیل

1. رفت دزدی در سرای رابعه

2. خفته بود آن مرغ صاحب واقعه

3. چادرش برداشت راه در نیافت

4. باز بنهاد و بسوی در شتافت

5. بازبرداشت و بیامد ره ندید

6. باز چون بنهاد شد درگه پدید

7. گشت عاجز هاتفیش آواز داد

8. گفت چادر باید این دم باز داد

9. زانکه گر شد دوستی درخواب مست

10. دوستی دیگر چنین بیدار هست

11. چادرش بنهی اگر در بایدت

12. ورنه بنشینی چو چادر بایدت

13. هرچه هستت چون برای او بود

14. دوستی تو سزای او بود

15. ور تو خود را دوستر داری ازو

16. دشمنی تو گر خبر داری ازو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
* زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست
شعر کامل
حافظ
* ای نفس نوح بیا وی هوس روح بیا
* مرهم مجروح بیا صحت بیمار بیا
شعر کامل
مولوی
* به کام تا نرساند مرا لبش چون نای
* نصیحت همه عالم به گوش من بادست
شعر کامل
حافظ