عطارپندنامه (فهرست)

شمارهٔ 29-در بیان چارچیز که چارچیز دیگر را می‬زاید

1. ای پسر هر کس که دارد چارچیز

2. چار دیگر هم شود موجود نیز

3. عاقبت رسوای آید از لجاج

4. خشم را نکند پشیمانی علاج

5. بی‌گمان از کبر خیزد دشمنی

6. حاصل آید خواری از کاهل تنی

7. چون لجوجی در میان پیدا شود

8. بنده از شومی او رسوا شود

9. خشم خود را چونکه راند جاهلی

10. جز پشیمانیش نبود حاصلی

11. هر که کرد از کبر بالا گردنش

12. دوستان گردند آخر دشمنش

13. کاهلی را هر که سازد پیشهٔ

14. آید از خواری بپایش تیشهٔ

15. خشم خود را گر فرو نخورد کسی

16. عاقبت بیند پشیمانی بسی

17. هر که او از تنبلی باشد بلید

18. بر قفایش شاید ار سیلی رسید

19. هر که او افتادهٔ تن پرورست

20. نیست انسان کمتر از گاو و خرست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب فراق که داند که تا سحر چند است
* مگر کسی که به زندان عشق دربند است
شعر کامل
سعدی
* پندم مده که نشونم، ای نیکخواه، ازآنک
* من با توام، ولی دل و جان جای دیگرست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* شب مردان خدا روز جهان افروزست
* روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
شعر کامل
سعدی