شمارهٔ 30
1. شاه کرده است رای زی پوشنگ
2. هامراهش میست و ساغر و چنگ
3. گه شرابی همی خورد بشتاب
4. گه سماعی همی کند بدرنگ
5. شادی نو کند بهر منزل
6. مستی نو کند بهر فرسنگ
7. سفر اکنون سزد ، که روی زمین
8. ساخت از گل نجوم هفت اورنگ
9. جامها پر می است دست بدست
10. باغها پر گلست رنگ برنگ
11. از گل و ابر آسمان و زمین
12. دم طاوس گشت و پشت پلنگ
13. شاه دین ، از پی تماشا را
14. اسب را کرد تنگ برزین تنگ
15. تا بصحرا درون ، ز بهر شکار
16. خاک رنگین کند ز پیکر رنگ
17. سبزی کشت بیند از بر ریگ
18. لالۀ لعل چیند از سرسنگ
19. من بیچاره را چه باید کرد ؟
20. که ندارم بخانه دو بز لنگ
21. گر هزارانه نقد شد ، ورنه
22. شکر من کند زمانه شرنگ
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده