بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1269

1. حال دل از دوری دلبر نمی‌دانم چه شد

2. ریخت اشکی بر زمین دیگر نمی‌دانم چه شد

3. از شکست دل نه‌تنها آب و رنگ عیش ریخت

4. ناله‌ای هم داشت این ساغر نمی‌دانم چه شد

5. باس هستی برد از صد نیستی انسوبرم

6. سوختم چندان‌که خاکستر نمی‌دانم چه شد

7. صفحهٔ آیینه‌، حرت‌جوهر این‌عبرت است

8. کای حریفان نقش اسکندر نمی‌دانم چه شد

9. گردش رنگی و چشمکهای اشکی داشتم

10. این زمان آن چرخ و آن اختر نمی‌دانم چه شد

11. دو‌ش در طوفان نومیدی تلاطم کرد آه

12. کشتی دل بود بی‌لنگر نمی‌دانم چه شد

13. د‌ر رهت از همت افسر طراز آبله

14. پای من سر شد برتر نمی‌دانم چه‌شد

15. از دمیدن دانهٔ من ‌کوچه‌گرد بیکسی‌ست

16. مشت خاکی داشتم بر سر نمی‌دانم چه شد

17. بیدماغ وحشتم‌، از ساز آرامم مپرس

18. پهلویی گردانده ام بستر نمی‌دانم چه شد

19. عرض معراج حقیقت از من بیدل مپرس

20. قطره‌، دریاگشت‌، پیغمبر نمی‌دانم چه شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برو ای نرگس رعنا، تو به این چشم مناز
* ناز را چشم سیه باید و مژگان دراز
شعر کامل
هلالی جغتایی
* زین آتش نهفته که در سینه من است
* خورشید شعله‌ایست که در آسمان گرفت
شعر کامل
حافظ
* از شمع سه گونه کارآموزم
* می گریم و می گدازم و می سوزم
شعر کامل
مسعود سعد سلمان