بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1290

1. دل به قید جسم از علم یقین بیگانه ماند

2. کنج ما را خاک خورد از بسکه در ویرانه ماند

3. سبحه آخر از خط زنار سر بیرون نبرد

4. درکمند الفت یک ریشه چندین دانه ماند

5. در تحیر رفت عمر و جای دل پیدا نشد

6. چون ‌کمان حلقه‌، چشم ما به راه خانه ماند

7. شور سودای تو از دلهای مشتاقان نرفت

8. عالمی زین انجمن بر در زد و دیوانه ماند

9. مدتی مجنون ما بر وهم وظن خط می‌کشید

10. طرح آن مسطر به یاد لغزش مستانه ماند

11. در خراباتی که از شرم نگاهت دم زدند

12. شورمستی خول شد وسربرخط پیمانه ماند

13. ساز عمر رفته جز افسوس آهنگی نداشت

14. زان همه خوابی‌که من دیدم همین افسانه ماند

15. شوخ ‌چشمان را ادب در خلوت دل ره نداد

16. حلقه‌ها بیرون در زین وضع ‌گستاخانه ماند

17. دل فسرد و آرزوها در کنارش داغ شد

18. بر مزار شمع جای ‌گل پر پروانه ماند

19. آخرکارم نفس در عالم تدبیر سوخت

20. هرسر مویی‌که من تک می‌زدم در شانه ماند

21. حال من بیدل نمی‌ارزد به استقبال وهم

22. صورت امروز خود دیدم غم فردا نماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
* که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را
شعر کامل
حافظ
* مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
* چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
شعر کامل
حافظ
* باشد که خود به رحمت یاد آورند ما را
* ور نه کدام قاصد پیغام ما گذارد
شعر کامل
سعدی