بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1415

1. کلاه هرکه فلک بر سماک می‌فکند

2. سرش چو آبله آخر به خاک می فکند

3. به‌ گم شدن چو نگین بی‌نیاز شهرت باش

4. که ناز نام تو را در مغاک می‌فکند

5. چو صبح تا ز گریبان سری برون آری

6. زمانه رخت‌ تو بر دوش‌ چاک می‌فکند

7. به‌ کارگاه تعین‌ که «‌لاشریک له‌» است

8. خلل اگر فکند اشتراک می‌فکند

9. ز جوش‌ گریهٔ مستانه‌ای‌ که دارد ابر

10. چه‌ شیشه‌ها که نه‌ در پای‌ تاک می‌فکند

11. ز امتلا مپسندید خواری نعمت

12. که شاخ میوه‌ ز سیری به خاک می‌فکند

13. عرق‌ که جبههٔ‌ تسلیم‌ سرفکندهٔ اوست

14. گره به رشتهٔ ما شرمناک می‌فکند

15. رهت‌ گل است به آهستگی قدم بردار

16. که جهد لکه به دامان پاک می‌فکند

17. ز عاجزی در اقبال امن زن بیدل

18. که طاقتت به جهان هلاک می‌فکند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود
* می ده که عمر در سر سودای خام رفت
شعر کامل
حافظ
* یاد تو زود چون رود از دل که همرهش
* در اولین قدم نفس آخرین ماست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود
* عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش
شعر کامل
حافظ