بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2130

1. گر از سایه یک نقش پا برترم

2. به اقبال وهم آسمان منظرم

3. به خاکم مده منصب‌ گرد باد

4. مباد از تعین بگردد سرم

5. چو عنقا به رنگم خوش‌ست آینه

6. که خود را به چشم هوس ننگرم

7. صدا نیست در نبض بیمار من

8. مگرگرد بر خیزد از بسترم

9. تنک ‌مشرب ‌حسرتم‌ چون‌ هلال

10. ز خمیازه پر می‌شوم ساغرم

11. تعین عرق‌واری آبم نداد

12. جبین‌ کرد از بی‌نمیها ترم

13. چو صبح قیامت ز سازم مپرس

14. به ضبط نفس پرده محشرم

15. بلایی چو تکلیف پرواز نیست

16. قفس بشکند گر برنجد پرم

17. چو موجم خیال‌ گهر رهزن است

18. محیطم ازین پل اگر بگذرم

19. گه از علم دارم فغان‌ گه ز جهل

20. جنونهاست جیب نفس می‌درم

21. کمان وار ازین خانه‌های خیال

22. به هر جا رسم حلقهٔ بی‌درم

23. چه‌ گویم ز نیرنگ تجدید عشق

24. که هر دم زدن بیدل دیگرم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرمه ماست گرد تو راحت ماست درد تو
* کیست حریف و مرد تو ای شه مردآفرین
شعر کامل
مولوی
* به تخت گل بنشانم بتی چو سلطانی
* ز سنبل و سمنش ساز طوق و یاره کنم
شعر کامل
حافظ
* ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
* نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
شعر کامل
سنایی