بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2317

1. نه وحدت سرایم نه‌کثرت نوایم

2. فنایم‌، فنایم‌، فنایم‌، فنایم

3. نه پایی که گردون فرازد خرامم

4. نه دستی که بندد تعین حنایم

5. اگر آسمانم عروجی ندارم

6. اگر آفتابم همان بی‌ضیایم

7. نه شخصم معین نه عکسم مقابل

8. خیال آفرین حیرت خود نمایم

9. ز صفر است در دست تحقیق جامم

10. حساب جنون بر خرد می‌فزایم

11. سلامت‌ که می‌جوید از دانهٔ من

12. هوس کوب دندان هفت آسیایم

13. درتن چارسو‌بم چه سودا چه سودی

14. چو صبح از نفس مایگان هوایم

15. چه مقدار وحشت‌کمین است فرصت

16. که با هر نفس باید از خود برآیم

17. شعور است آثار موجود بودن

18. من بیخبر هر کجایم‌، کجایم

19. لباس تعلق خیالست بیدل

20. گره نیست جز من به بند قبایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه عقده‌هاست به کار دلم ز بخت سیاه
* که زلف دوست بلند است و دست من کوتاه
شعر کامل
فروغی بسطامی
* لبش ندانم و خدش چگونه وصف کنم
* که این چو دانهٔ نارست و آن چو شعلهٔ نار
شعر کامل
سعدی
* اگر کوه گناه ما به محشر سایه اندازد
* نبیند هیچ مجرم روی خورشید قیامت را
شعر کامل
صائب تبریزی