بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 318

1. باز آب شمشیرت از بهار جوشیها

2. داد مشت خونم را یادگل فروشیها

3. ناله تا نفس دزدید من به سرمه خوابیدم

4. کرد شمع این محفل داغم از خموشیها

5. یا تغافل از عالم یا ز خود نظر بستن

6. زین دوپرده بیرون نیست ساز عیب‌پوشیها

7. مایه‌دار هستی را لاف ما و من ننگ است

8. بی‌بضاعتان دارند عرض خودفروشیها

9. زاهدی نمی‌دانم تقویی نمی‌خواهم

10. سینه صافیی دارم نذر درد نوشیها

11. سازمحفل هستی پرگسستن آهنگ‌است

12. از نفس‌که می‌خواهد عافیت سروشیها

13. محرم فنا بیدل زیر بارکسوت نیست

14. شعله‌جامه‌ای دارد از برهنه دوشیها


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گزافست کردار گردان سپهر
* گهی زهر و جنگست و گه نوش و مهر
شعر کامل
فردوسی
* دل اگر دیوانه شد دارالشفای صبر هست
* می‌کنم یک هفته‌اش زنجیر و عاقل می‌شود
شعر کامل
وحشی بافقی
* برو راست خم کرد و چپ کرد راست
* خروش از خم چرخ چاچی بخاست
شعر کامل
فردوسی