بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 356

1. ای چیده نقش پای تو دکان آفتاب

2. در سایهٔ تو ریخته سامان آفتاب

3. از طلعت نقاب طلسم بهار صبح

4. در جلوهٔ تو آینه‌ها کان آفتاب

5. سروقدتومصرع موزونی چمن

6. زلف‌کج تو خط پریشان آفتاب

7. در مکتبی‌که دفتر حسنت رقم زند

8. یک نقطه است مطلع دیوان آفتاب

9. هر دیده نیست قابل برق تجلیت

10. تیغ‌آزماست پیکر عریان آفتاب

11. خلق کریم آینهٔ دستگاه اوست

12. پرتو بس است وسعت دامان آفتاب

13. شبنم صفت زخویش برآتا نظرکنی

14. وضع جهان به دیدهٔ حیران آفتاب

15. هر صبح چاک پیرهنی تازه می‌کند

16. یارب به دست‌کیست‌گریبان آفتاب

17. غفلت به چشم صافدلان نورآگهی است

18. نظاره است لمعهٔ مژگان آفتاب

19. هر ذره درد ازکف خاک فسرده‌ام

20. مشق تحیری ز دبستان آفتاب

21. بیدل زحسن نوخط اوداغ حیرتم

22. کانجاست دست سایه به دامان آفتاب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به بدی در همه جا نام برآرم که مباد
* خون من ریزی و گویند سزاوار نبود
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* به خاک پای تو سوگند و جان زنده دلان
* که من به پای تو در مردن آرزومندم
شعر کامل
سعدی
* ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم
* کنون امید بخشایش همی‌دارم که مسکینم
شعر کامل
سعدی