بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 485

1. ز خود رمیدن ‌دل بسکه شوخی‌انگیز است

2. چو شبنم آبلهٔ ما شرار مهمیز است

3. دماغ منت عشرت‌کراست زین محفل

4. خوشم‌ که خندهٔ مینای می نمکریز است

5. زجنبش مژه بر ضبط اشک می‌ لرزم

6. که زخمهٔ رگ این ساز نشتر تیز است

7. کدام صبح که شامی نخفته در شغلش

8. صفای طینت امکان کدورت‌آمیز است

9. هزار سنگ شرر گشت و بال ناز افشاند

10. هنوز سعی‌ گداز من آبروریز است

11. سر هوای اقامت درین چمن مفراز

12. بهوش باش که تیغ گذشتگی تیز است

13. به طبع سنگ فسردن شرار می‌بندد

14. هوای عالم آسودگی جنون‌خیز است

15. شکست‌ ظرف حباب از محیط خالی ‌نیست

16. ز خود تهی ‌شده از هر چه ‌هست ‌لبریز است

17. دمیده‌ایم چو صبح از دم گرفتاری

18. غبار عالم پرواز ما قفس‌بیز است

19. کباب عافیتی‌، بگذر از هوس بیدل

20. دبیل صحت بیمار حسن پرهیز است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چون شانه از هر چاک، دل راهی کند پیدا
* همان زلف سبکدستش ز سر وا می کند ما را
شعر کامل
صائب تبریزی
* صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز
* بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* گل چه داند که درد بلبل چیست؟
* او همین کار رنگ و بو داند
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی