بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 61

1. نیستی پیشه‌کن از عالم پندار برآ

2. خوابش راکم شمر از زحمت بسیار برآ

3. قلقل ما و منت پر به‌گلو افتاده‌ست

4. بشکن این شیشه وچون باده به یکبار برآ

5. تا به‌کی فرصت دیدار به خوابت‌گذرد

6. چون شررجهدکن ویک مژه بیدار برآ

7. همه کس آینه‌پردازی عنقا دارد

8. تو هم از خویش نگردیده نمودار برآ

9. خودفروشی همه جا تخته نموده‌ست دکان

10. خواه در خانه‌نشین خواه به بازار برآ

11. سرسری نیست هوای سربام تحقیق

12. ترک دعوی‌کن ولختی به سرداربرآ

13. ناله هم بی‌مددی نیست به معراج قبول

14. بال اگر ماند ز پر؟ به منقار برآ

15. تاکند حسن ادا طوطی این انجمنت

16. با حدیث لبش از؟‌ه شکربار برآ

17. ماه نو منفعل وضع غرور است اینجا

18. گربه افلاک برآی؟ که نگسونسار برآ

19. دادرس آینه بر طاق تغافل دارد

20. همچو آه از دل مأیوس به زنهار برآ

21. شمع را تا نفسی هست بجا، باید سوخت

22. سخت وامانده‌ای از پای خود ای‌خار برآ

23. تکیه بر عافیت ازقامت پیری ستم است

24. بیدل از سایهٔ این خم شده دیوار برآ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه با رنج باشی چه با تاج و تخت
* ببایدت بستن به فرجام رخت
شعر کامل
فردوسی
* کجا روم که بمیرم بر آستان امید
* اگر به دامن وصلت نمی‌رسد دستم
شعر کامل
سعدی
* ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم
* با پادشه بگوی که روزی مقدر است
شعر کامل
حافظ