بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 800

1. بی‌ساز انفعال سراپای من تهی‌ست

2. چون شبنم ازوداع عرق جای من تهی‌ست

3. نیرنگ عالمی به خیالم شمرده‌گیر

4. صفر ز خودگذشته‌ام اجزای من تهی‌ست

5. رنگی ندارد آینهٔ مشرب فنا

6. ازگرد خوا دامن صحرای من تهی‌ست

7. دل محو مطلق است چه هستی‌کجا عدم

8. از هرچه دارد اسم معمای من تهی‌ست

9. چون صبح بالی از نفس سرد می‌زنم

10. عمری‌ست آشیانهٔ عنقای من‌تهی‌ست

11. از نقد دستگاه زیانکار من مپرس

12. امروز من چوکیسهٔ فرد‌ای من تهی‌ست

13. چون پیکر حبابم از آفت سرشته‌اند

14. از مغز عافیت سر بی‌پای من تهی‌ست

15. یارب نقاب کس ندّرد اعتبار پوچ

16. از یک حباب قالب دریای من تهی‌ست

17. تاکی فروشم از عرق شرم جام عذر

18. چشمش خمار دارد و مینای من‌تهی‌ست

19. بیدل سرمحیط سلامت چه موج وکف

20. تا او بجاست جای تو و جای‌من‌تهی‌ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن چه بر من کارها را سخت می‌سازد مدام
* بی‌ثباتی‌های صبر سست بنیاد منست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را
* که باد غالیه سا گشت و خاک عنبربوست
شعر کامل
حافظ
* ای گل که موج خنده ات از سر گذشته است
* آماده باش گریه تلخ گلاب را
شعر کامل
صائب تبریزی