بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 919

1. شوق تو به مشت پرم آتش زد و سر داد

2. پرواز من آیینهٔ امکان به شرر داد

3. از یک مژه شوقی که به آن جلوه ‌گشودم

4. بر هر بن مو حیرتم آغوش دگر داد

5. صد چاک زد آیینه ز جوهر به‌ گرببان

6. اظهارکمال اینقدرم داد هنر داد

7. ما بیخبران رنگ اثر باخته بودیم

8. از رفتن دل‌گرد خرام که خبر داد

9. شب مصرعی از خاطر من‌ گشت فراموش

10. حسرت چقدر یادم از آن موی کمر داد

11. ضبط نفسم قابل دیدار برآورد

12. آن ریشه که دل کاشته بود آینه برداد

13. زان صبح بناگوش جنون ‌کرد نسیمی

14. هر موج ازبن بحر گریبان به گهر داد

15. یک ذره ندیدم که به طاووس نماند

16. نیرنگ خیالت به هزار آینه پر داد

17. از بس عرق‌آلود تمنای تو مردم

18. چون ابر غبارم به هوا جبههٔ تر داد

19. عمری زتحیر زدم آیینه به صیقل

20. تا دقت فکرم مژه خواباند و نظر داد

21. بیدل چمنستان وفا داغ طرب بود

22. رنگم به شکستی زد و پرواز سحر داد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جز از گوی و میدان نبودیش کار
* گهی زخم چوگان و گاهی شکار
شعر کامل
فردوسی
* شاه آن نیست که ملکی به سپاهی گیرد
* شاه آنست که بر ملک دلی باشد شاه
شعر کامل
وحشی بافقی
* با خیال یار صحبت داشتن خوش دولتی است
* می برم غیرت بر آن عاشق که تنها می شود
شعر کامل
صائب تبریزی