بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 967

1. رنگم نقاب غیرت آن جلوه می‌درد

2. فطرت جنون کند که ز بویم اثر برد

3. شادم ‌که بی‌ نشانی آثار رنگ و بو

4. بیرونم از قلمروتحقیق پرورد

5. این چار سو ادبگه سودای نازکیست

6. عمری‌ست ضبط آه من آیینه می‌خرد

7. خلقی در امل زد و با داغ یأس رفت

8. آتش به‌کارگاه فسون خانهٔ خرد

9. داغم ز جلوه‌ای که غرور تغافلش

10. آیینه‌خانه‌ها کند ایجاد و ننگرد

11. هنگامهٔ قبول نفس بسکه تنگ بود

12. پا تا سرم چو شمع ز هم خورد دست رد

13. نقاش شرم دار ز پرداز انفعال

14. تصویرم آن ‌کشد که ز رنگم برآورد

15. آیینهٔ خرام بهار است‌ گرد رنگ

16. من نقش پا خیال تو هرجا که بگذرد

17. طاووس من بهار کمین چه مژده است

18. عمری‌ست بال می‌زنم و چشم می‌پرد

19. بیدل جواب مطلب عشاق حیرت‌ست

20. آنکس ‌که نامه‌ام برد آیینه آورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به بیداری نمی آید زشوخی بر زمین پایش
* مگر مشاطه در خواب آن پریرورا حنا بندد
شعر کامل
صائب تبریزی
* تین و زیتونی که یزدان خورده در قرآن قسم
* فهم‌ آن زاوّل‌ که قصدش چیست زین زیتون و تین
شعر کامل
قاآنی
* تو قلب سپه را به‌آیین بدار
* من اکنون پیاده کنم کارزار
شعر کامل
فردوسی