ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 12

1. نهان که می کند این درد آشکاره ما

2. کراست چاره که از دست رفت چاره ما

3. هزار کوه بلا بر دلم فرود آمد

4. زهی تحمّل سنگین دل چو خاره ما

5. نگار ما به کنار آمد و کناره گرفت

6. فغان ز حسرت این درد بی کناره ما

7. ستاره خون بچکاند به چشم اگر بیند

8. که در محاق نهان شد رخ ستاره ما

9. اگر به کوه رسد کوه پاره پاره شود

10. حکایت جگر داغ پاره پاره ما

11. اگر شراره کشد آتش درون دلم

12. به آفتابرساند ضرر شراره ما

13. چه قطره های سرشک چو شیر خون آلود

14. که ریخت دیده ما بهر شیر خواره ما

15. جگر به خون دل آلوده کرد قصّابم

16. چه گوشت بود که آویخت از قناره ما

17. مگر که ابروی او در نظر مه نو بود

18. که من بدیدم و غایب شد از نظاره ما

19. ز رهگذار امل بهتر آنکه برخیزم

20. که بر ممّر اجل باز شد گداره ما

21. به جان عاریتی دل مبند ابن حسام

22. که می رسد ز عقب صاحب استعاره ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا در مجلس خوبان سماع انس کی باشد
* که چون سروی برقص آید مرا از رقص وا دارد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* از متاع عاریت بر خود دکانی چیده ام
* وام خود خواهد ز من هر دم طلبکاری جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* همت طلب از باطن پیران سحرخیز
* زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
شعر کامل
فروغی بسطامی