غزل شمارهٔ 161
1. ای به جبین و هر دو رخ زهره یکی و ماه دو
2. بر دلم از قد و خدت خانه یکی و ماه دو
3. ریخت دو چشمت از دلم خون عذار عذر خواست
4. ای همه عذر تو نکو عذر یکی گناه دو
5. جان ز لبت دو بوسه خواست گفت بساز بر یکی
6. ای دهنت زما به تنگ خواه یکی و خواه دو
7. ملک دلم خراب کرد سوز درون و آب چشم
8. چون نشود خراب ملک ، ملک یکی و شاه دو
9. گه به پنای آن دو زلف گاه بسایه قدت
10. ابن حسام را نگر سایه یکی پناه دو
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده