ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 174

1. بر گرد مه ز غالیه پرگار می کشی

2. بر طرف روز نقش شب تار می کشی

3. آن روز شد که راز نهان داشتم که باز

4. رازم چو روز بر سر بازار می کشی

5. زنار زلف آتش عشقت بلا شدند

6. زین باز می کُشی و به زنَّار می کَشی

7. دل چند گه ز فتنه چشم تو رسته بود

8. بازش بدام طُّره ی طَّرار می کشی

9. زآشوب چشم توست که ابن حسام را

10. از صومعه به خانه خمّار می کشی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به میوه کام جهان چون نمی کنی شیرین
* چو سرو و بید به هر حال سایه گستر باش
شعر کامل
صائب تبریزی
* پند کسم به دل ننشیند که دل ز شوق
* پر شد چنانکه جای نماندست پند را
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* سرو سهی که هست شب و روز در قیام
* چون قامتت بدید بر او فرض شد نماز
شعر کامل
خواجوی کرمانی