ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 29

1. ای خوشا آن دم که بنشینیم رویاروی دوست

2. شکوه دل باز رانم یک به یک با موی دوست

3. چون بنفشه بر سر زانوی خدمت سالها

4. بوده ام ، باشد که یارم بود هم زانوی دوست

5. بر سر آنم که تا سر دارم از دستم دهد

6. بر ندارم سر ز خاک رهگذار کوی دوست

7. پهلو از پهلو نشینان زان جهت کردم تهی

8. تا مگر روزی توانم بود هم پهلوی دوست

9. راه دشوار ست و منزل دور و مقصد ناپدید

10. سالکی باید که ما را ره نماید سوی دوست

11. تا دگر مشک از خطای خود نیارد دم زدن

12. گو صبا بر باد ده یک حلقه از گیسوی دوست

13. هر کسی را قبله از سویی و روی از جانبی است

14. قبله ابن حسام از جانب ابروی دوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای شب آشفته برو وی غم ناگفته برو
* ای خرد خفته برو دولت بیدار بیا
شعر کامل
مولوی
* مر غول را برافشان یعنی به رغم سنبل
* گرد چمن بخوری همچون صبا بگردان
شعر کامل
حافظ
* دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور
* گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور
شعر کامل
حافظ