اقبال لاهوریپیام مشرق (فهرست)

شمارهٔ 233-موج را از سینهٔ دریا گسستن میتوان

1. موج را از سینهٔ دریا گسستن میتوان

2. بحر بی پایان به جوی خویش بستن میتوان

3. از نوائی میتوان یک شهر دل در خون نشاند

4. یک چمن گل از نسیمی سینه خستن میتوان

5. می توان جبریل را گنجشک دست آموز کرد

6. شهپرش با موی آتش دیده بستن میتوان

7. ای سکندر سلطنت نازکتر از جام جم است

8. یک جهان آئینه از سنگی شکستن میتوان

9. گر بخود محکم شوی سیل بلا انگیز چیست

10. مثل گوهر در دل دریا نشستن میتوان

11. من فقیرم بی نیازم مشربم این است و بس

12. مومیائی خواستن نتوان ، شکستن میتوان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آسوده گر از سنگ شد، از ارّه جدا نیست
* نخلی که درین باغ، ثمر هیچ ندارد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها
* زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا
شعر کامل
مولوی
* قاعدهٔ قد تو فتنه به پا کردن است
* مشغلهٔ زلف تو بستن و واکردن است
شعر کامل
فروغی بسطامی