اقبال لاهوریپیام مشرق (فهرست)

شمارهٔ 263-شو پنهاور و نیچه

1. مرغی ز آشیانه به سیر چمن پرید

2. خاری ز شاخ گل بتن نازکش خلید

3. بد گفت فطرت چمن روزگار را

4. از درد خویش و هم ز غم دیگران تپید

5. داغی ز خون بی گنهی لاله را شمرد

6. اندر طلسم غنچه فریب بهار دید

7. گفت اندرین سرا که بنایش فتاده کج

8. صبحی کجا که چرخ درو شامها نچید

9. نالید تا به حوصلهٔ آن نوا طراز

10. خون گشت نغمه و ز دو چشمش فرو چکید

11. سوز فغان او بدل هدهدی گرفت

12. با نوک خویش خار ز اندام او کشید

13. گفتش که سود خویش ز جیب زیان بر آر

14. گل از شکاف سینه زر ناب آفرید

15. درمان ز درد ساز اگر خسته تن شوی

16. خوگر به خار شو که سراپا چمن شوی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همچو گلبرگ طری هست وجود تو لطیف
* همچو سرو چمن خلد سراپای تو خوش
شعر کامل
حافظ
* خطی دارد زمشک ناب ‌گرد ارغوان پیدا
* دلی دارد چو سنگ سخت زیر پرنیان‌ پنهان
شعر کامل
امیر معزی
* یک جهان شوخی به یک عالم حیا آمیختند
* کان دو رعنا نرگس از بستان حسن انگیختند
شعر کامل
محتشم کاشانی