سخن بزرگان
چون خرد كمال گيرد، گفتار نقصان پذيرد.
امام علی (علیه السلام)

حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 94

1. زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

2. گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

3. بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم

4. یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

5. رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس

6. گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

7. در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا

8. سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

9. چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی

10. جانا روا نباشد خون ریز را حمایت

11. در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود

12. از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

13. از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

14. زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت

15. ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم

16. یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

17. این راه را نهایت صورت کجا توان بست

18. کش صد هزار منزل بیش است در بدایت

19. هر چند بردی آبم روی از درت نتابم

20. جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت

21. عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ

22. قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چهره ات گل در گریبان می کند آیینه را
* طره ات سنبل به دامان می کند آیینه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* برات رزق تو بر آسمان نوشته خدای
* عبث توقع رزق از زمینیان داری
شعر کامل
صائب تبریزی
* بغیر اشک که راه نگاه من بندد
* که دیده قافله ای چشم راهزن بندد؟
شعر کامل
صائب تبریزی