اقبال لاهوریزبور عجم (فهرست)

شمارهٔ 114-قلندران که به تسخیر آب و گل کوشند

1. قلندران که به تسخیر آب و گل کوشند

2. ز شاه باج ستانند و خرقه می پوشند

3. به جلوت اند و کمندی به مهر و مه پیچند

4. به خلوت اند و زمان و مکان در آغوشند

5. بروز بزم سراپا چو پرنیان و حریر

6. بروز رزم خود آگاه و تن فراموشند

7. نظام تازه بچرخ دو رنگ می بخشند

8. ستاره های کهن را جنازه بر دوشند

9. زمانه از رخ فردا گشود بند نقاب

10. معاشران همه سر مست بادهٔ دوشند

11. بلب رسید مرا آن سخن که نتوان گفت

12. بحیرتم که فقیهان شهر خاموشند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم
* برو ای طبیبم از سر که دوا نمی‌پذیرم
شعر کامل
سعدی
* گل خیری چو بر اطراف گلستان گذرم
* نتواند که رخم بیند و صفرا نکند
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* کسی با شوق روحانی نخواهد ذوق جسمانی
* برای گلبن وصلش رها کن من و سلوی را
شعر کامل
عطار