اقبال لاهوریزبور عجم (فهرست)

شمارهٔ 88-عاشق آن نیست که لب گرم فغانی دارد

1. عاشق آن نیست که لب گرم فغانی دارد

2. عاشق آنست که بر کف دو جهانی دارد

3. عاشق آن است که تعمیر کند عالم خویش

4. در نسازد به جهانی که کرانی دارد

5. دل بیدار ندادند به دانای فرنگ

6. این قدر هست که چشم نگرانی دارد

7. عشق ناپید و خرد می گزدش صورت مار

8. گرچه در کاسهٔ زر لعل روانی دارد

9. درد من گیر که در میکدها پیدانیست

10. پیر مردی که می تند و جوانی دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نقد هر دو عالم را باختم به یک دیدن
* طرز بازیم بنگر، شیوهٔ قمارم بین
شعر کامل
فروغی بسطامی
* غم عشق آمد و غم‌های دگر پاک ببرد
* سوزنی باید کز پای برآرد خاری
شعر کامل
سعدی
* درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
* نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد
شعر کامل
حافظ