فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 112

1. ما را زباغ حسن تو حسرت ثمر بس است

2. از قلزم غم تو محبت گهر بس است

3. گلزار وصل نبود اگر خار غم خوش است

4. از کشت عمر حاصل ما اینقدر بس است

5. دوزخ چه حاجتست چو یک آه برکشم

6. سوزیم پاک سوخته را یک شرر بس است

7. میزان چه میکنیم حساب از چه میدهیم

8. قانون عشق و کرده ما درنظر بس است

9. ساقی بیار باده شکستیم توبه را

10. آمد بهار خوردن غم این قدر بس است

11. تا کی دریم پردهٔ ناموس زیر دلق

12. یکباره پرده برفکنیم از حذر بس است

13. آسوده باش فیض که در محشرت شفیع

14. سودای عشق در سرو آه سحر بس است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر نکوکاران رخ چون ارغوان آرند پیشت
* من نمی‌آرم بغیر از اشکهای ارغوانی
شعر کامل
اوحدی
* تو عهد کرده‌ای که نشانی به خون مرا
* من جهد کرده‌ام که به عهدت وفا کنی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* گر مزاج نخل و نحل از لطف او یابد مدد
* نیش او پر نوش گردد خار آن خرما شود
شعر کامل
سلمان ساوجی