فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 210

1. چشم او کرد بقتلم تصریح

2. نگهش کرد بعفوم تملیح

3. سوی من کرد نگاه گرمی

4. که در آن بود بوصلش تلویح

5. کرد مژگانش اشارت با لب

6. که بیفشان شکری با تملیح

7. لب لعلش شکری داد بمن

8. نمکین شکر شیرین ملیح

9. سخنی رفت میان من و او

10. باشارت به کنایت نه صریح

11. بطمع شد دل من زان الطاف

12. که مگر وعده اوهست صحیح

13. دل چو بستم بوصالش گفتا

14. می ندانی که بوصلیم شحیح

15. گر نهد لب بلب فیض شود

16. سخنانش همه شیرین و ملیح


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آخر نگهی به سوی ما کن
* دردی به ارادتی دوا کن
شعر کامل
سعدی
* پای رفتن از حریم او کجا دارد سپند؟
* در تماشاگاه او پا در حنا دارد سپند
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر دم چو تاک بار درختی نمی شویم
* چون سرو بسته ایم به دل بار خویش را
شعر کامل
صائب تبریزی