فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 235

1. تا جان نشود ز این و آن فرد

2. بر دل نشود غم جهان فرد

3. تا دل نشود بعشق او جفت

4. جان کی گردد در این و آن فرد

5. در آتش عشق تا نجوشی

6. جان می نتوان فدای آن کرد

7. بیدردی از آن تمام دردی

8. در دست دوای مرد بیدرد

9. درد است دوای هر فسرده

10. بفروش متاع جان بخردرد

11. تا مرد زنان و رهزنانی

12. در راه خدای نیستی فرد

13. بزدای ز دل غبار کثرت

14. بنگر بجمال واحد فرد

15. کی فیض رسد بگرد مردان

16. تا زو باقیست ذرهٔ گرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا به‌سان چهرهٔ خوبان و روی عاشقان
* سرخ باشد ارغوان و زرد باشد شنبلید
شعر کامل
امیر معزی
* ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود
* وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
* ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
شعر کامل
سعدی