فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 404

1. عشق بدل گاه درد گاه دوا میدهد

2. جمله امراض را عشق شفا میدهد

3. گاه دوا را دهد خاصیت درد و غم

4. گاه دگر درد را طبع دوا میدهد

5. این صدف چشم من گاه گهر ریختن

6. همچو دل بحر و کان داد سخا میدهد

7. هست درو بحرها موج زنان وین عجب

8. بحر بود در صدف عشق چها میدهد

9. دم بدم اندوه و غم بر سر هم می‌نهم

10. باز دل تنگ را وسعت جا میدهد

11. حاصل ایام عمر هر چه بود غیر دوست

12. دین و دل و عقل و هوش کل بفنا میدهد

13. هر دمی از فیض جان گیرد و بازش دهد

14. آنکه ستاند دگر باز چرا میدهد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در بهشت عافیت افتادم از بی حاصلی
* شد حصاری بی بری از سنگ طفلان بید را
شعر کامل
صائب تبریزی
* در قمار عشق آخر، باختم دل و دین را
* وازدم در این بازی، عقل مصلحت بین را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* تا چند ز خون مژه در کوی تو احباب
* صد نامه نویسند و جواب از تو نخواهند
شعر کامل
فروغی بسطامی