فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 441

1. ای بهار جان و ای جان بهار

2. ز ابر رحمت جان ما را تازه دار

3. تاب قهری بر هوای دل بزن

4. آب لطفی بر زمین دل ببار

5. پای توفیق از سر ما وا مگیر

6. دست تائید از دل ما بر ندار

7. ریشه جان را از آن کن آبکش

8. میوهٔ دلرا ازین کن آبدار

9. مبتلای محنت هجرم مکن

10. بر سر من هرچه میخواهی بیار

11. هرچه میخواهی بکن آن توام

12. لیکن از خود یکنفس دورم مدار

13. ای ز تو سر سبز باغ عاشقان

14. سایه خود از سر ما بر مدار

15. دست غفران چون برون آری ز جیب

16. این سر شوریده ما را بخار

17. ره بسوی خود نمودی فیض را

18. از کرم دارش درین ره استوار

19. در ازل لطفی عنایت کردهٔ

20. تا ابد این رحمت پاینده دار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
* به عمل کار برآید به سخندانی نیست
شعر کامل
سعدی
* طی نگشته روزگار کودکی پیری رسید
* از کتاب عمر ما فصل شباب افتاده است
شعر کامل
رهی معیری
* ز شرم روی تو در باغ وقت گل چیدن
* گل آب گردد و از دست باغبان بچکد
شعر کامل
اوحدی