فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 692

1. کی آیدم می در نظر مست جمال ساقیم

2. وز خود کجا دارم خبر مست جمال ساقیم

3. آنغمزه را دل‌برده پی زآنچشم و لب جان خوردمی

4. چشم منست و روی وی مست جمال ساقیم

5. از چشم او می میچشم و ز لعل او می میکشم

6. وز غمزهٔ او سرخوشم مست جمال ساقیم

7. بیخود فتاده کف زنان در بحر عشق بیکران

8. شادی‌کنان شادی‌کنان مست جمال ساقیم

9. با لطف و قهرش ساختم و ز غیر او پرداختم

10. خود را ز خود انداختم مست جمال ساقیم

11. جانم زدریائیست مست جام و سبو و خم شکست

12. بگذشته‌ام از هرچه هست مست جمال ساقیم

13. آفاق را طی کرده‌ام اسب خرد پی کرده‌ام

14. منزل در آن حی کرده‌ام مست جمال ساقیم

15. گه قطره و گه قلزمم گه باده و گاهی خمم

16. در شور و در مستی کمم مست جمال ساقیم

17. یا عادل العشاق قم نحن السکاری لا تلم

18. صد عقل در مستیست گم مست جمال ساقیم

19. در بادهٔ ما رنگ نیست در مستی ما جنگ نیست

20. ناموس ما را ننگ نیست مست جمال ساقیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چه خواب یوسف رابه بند انداخت ،درآخر
* همان ازمحنت زندان برون آوردتعبیرش
شعر کامل
صائب تبریزی
* بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد
* خیزید ای خوش طالعان وقت طلوع ماه شد
شعر کامل
مولوی
* در چمن چون از خمار باده گردم بی قرار
* تاک از دست نوازش می دهد تسکین مرا
شعر کامل
صائب تبریزی