فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 775

1. غم عشقت فزون شد چون کنم چون

2. شکیب از حد برون شد چون کنم چون

3. مرا بی جرمی از خود دور کردی

4. دلم زینغصه خون شد چون کنم چون

5. بکام اژدهای غم فتادم

6. نمیدانم که چون شد چون کنم چون

7. دلی کان با وصالت داشت آرام

8. کنون در هجر خون شد چون کنم چون

9. ز عشقت ای پری دیوانه گشتم

10. سراپایم جنون شد چون کنم چون

11. بگرداب بلائی مبتلایم

12. که نتوان زان برون شد چون کنم چون

13. بلای عشق و بی تابی و مستی

14. جنون من فنون شد چون کنم چون

15. دلم در زلف بی‌آرام جا کرد

16. سکونم بیسکون شد چون کنم چون

17. نمیگنجد دگر در سینهٔ فیض

18. غمش از حد برون شد چون کنم چون


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ژاله و صبح بهم یافته کافور و گلاب
* زاین و آن داروی هر درد سر آمیخته‌اند
شعر کامل
خاقانی
* ز شیرینی عتاب او شکرخندست پنداری
* زبان در کام او بادام در قندست پنداری
شعر کامل
صائب تبریزی
* خواهی حنای پا کن و خواهی نگار دست
* من مشت خون خویش نمودم حلال تو
شعر کامل
صائب تبریزی