فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 792

1. گر برفت اندر غمت دل گو برو

2. جان اگر هم شد فدایت گو بشو

3. حسن تو ای جان من پاینده باد

4. هرچه جز تو گو بقربان تو شو

5. من طمع از خود بریدم آن زمان

6. که بعشقت جان و دل کردم گرو

7. هر دمی جانی فدا سازم ترا

8. در هماندم بخشی از سر جان نو

9. جان نو بخشد جمالت نو مرا

10. کهنه را گوید جلالت که برو

11. هر دمم عیدی و قربان نویست

12. خلعتی نو روز نو روزی نو

13. دوست میخواند ترا ای فیض هان

14. در ره او پای از سر کن بدو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
* گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
شعر کامل
حافظ
* بلبل مکن از گل گله بسیار، که آورد
* صد برگ برای تو و کارت به نوا کرد
شعر کامل
سلمان ساوجی
* مزن بر سر ناتوان دست زور
* که روزی به پایش در افتی چو مور
شعر کامل
سعدی